*يادداشت های تابستانی
2/من نميدانم
چه حکمتی
دارد نام کارگردان  جهانی شان!! ؟
من نميدانم چه حکمتی دارد نام آقای کيارستمی که هر کس از ميان جامعه هنری ما ميخواهد تغيير وضعيت دهد به نوعی به ستايش ايشان می نشيند . اين را من در جمع خودمان که به تدريج راه به دار الخلافه گشودند به دفعات متفاوت به چشم ديدم . انگارهمانگونه که تصوير احمد باطبی وپيراهن آغشته به خونی که به روی دست دارد تبديل به سمبل مقاومت در برابر شقاوت وبيرحمی آخوند های جلاد شده است، نام کيارستمی هم به سمبلی برای تکريم وتسليم وسازش با جباران مبدل شده است . وقتی سال گذشته فرخ مجيدی برای نمايش فيلم رها ( نقش بازيگر به رهايی رسيده را شهره آغداشلو بازی می کرد)به جشنواره سينمای ايران در تبعيد به پاريس آمده بود به هنگام پرسش و پاسخ با ستايش ازنحوه کار کيارستمی سخن گفت .البته به ظاهر مسئله ای نبود يک انسان با مواضع محکم هم ممکن است از شيوه کار يک کارگردان خوشش بيايد .اما اينها در واقعيت امر به رفتار سياسی وفرصت طلبی کيارستمی گرايش پيدا می کنند اما تمايل واقعی شان را مخفی نگه ميِدارند. من همان وقت که او داشت اندر مزايای آن شيوه فيلمسازی با حرارت سخن می گفت، به خود گفتم اين يکی هم يا به تازگی توبه کرده ويا زمينه های پذيرش توبه اش را فراهم می کند .
فرخ مجيدی در اصل فيلمبردار بود که در تبعيد به کارگردانی هم روی آورد.فيلم نيمه بلند رها ساخته او در جشنواره های در تبعيد نمايش های متوالی داشت. محتوای اين فيلم مربوط به هنرمندان پناهنده و مصايبی می شد که ارتجاع مذهبی برای مردم به خصوص زنان بازيگر ايجاد کرده است و ازجهت ديگر، فيلم بار سياسی هم داشت در سکانس های بازگشت بگذشته فيلم دايم صحنه هايی از تيرباران مبارزان گنجانيده شده بود . .
حالا مي شنويم بهروز افخمی بدنام ترين فيلمساز حزب الهی که به گفته خودش مستقيما برای واواک فيلم ساخته است دارد در پاريس فيلم زندگی امام را ميچرخاند به اسم فرزند صبح تا اينجا هم همه چيز به روال عادی پيش می رود واگر آقای افخمی جز اين کند جای تعجب دارد. اما دردنباله خبر ميخوانیم فرخ مجيدی فيلمبردار زندگی امام مرحول است !!!. به عبارت درست تر فرخ مجيدی ميخواهد فيلمبردار فيلمی باشد ودر ستايش کسی که در فيلم رها اورا يک جنايتکار تاريخ دانسته است. بله ج.ا اجاره عبور اورا تنها با تن دادن به اين حد از حقارت صادر می کرد .
اما ايا اين معما هم حل شد که چرا در محدوده جامعه هنری ما هر کی ميخواهد به دامن جمهوری اسلامی بلغزد بايد ستايش از کيارستمی هم ضميمه پرونده اش باشد؟ ويا هنوز بايد منتظر نمونه های ديگری باشيم .مگر کسی هم مانده است؟